خاطرات(یه پسره 19 ساله)!!! 19 سال عمرم چی جوری رفت؟! این مطلب ثابته...مطالب جدید پایین این مطلب قرار میگیره!!!
سلام به همه ی عزیزای دلم... محمد هستم 19 سالمه از تهران...قبلا وبلاگ های زیادی داشتم که پر بازدیدم بوده... اما بعد از مدت ها اومدیم یه وبلاگ زدیم در حده آبدوزک!!!...اما...متفاوت تو این وبلاگ چیزایی!!!مینویسم که اصلا باید بیای و بخونی...یه 19 سال زندگی کردیم فعلا ...می خوایم ببینیم چی شششششششد اصلا!!! یه کمیم چرت وپرت میگیم و از این جور داستانا... هر روزم آپ میکنم که تروتازه باشه وبلاگ سه شنبه 7 شهريور 1398برچسب:شروع وبلاگ,وبلاگ جدید,خاطرات,محمد,وبلاگ متفاوت,داستان,چرت و پرت,خنده,خندیدن,جوک, :: 12:54
محمد این دوغا رو یادتونه... مرگ نداشت آدم که میخورد تمام غم های زندگیش از یادش میرفت عجب قدیه خدا وکیلی... منم اینجوریم... یعنی میبینی یارو 3 برابره منه باز جلوش شاخ بازی در میارم خیلی حال میده... یادتونه؟...سونی یا sony(play station) تمام لحظه های بچگیمو با سونی و فوتبال 98 (اسمه بازی) گزروندیم...چه روز هایی بود... کیا داشتن؟ (ساخت ایران و مطابق با استاندارد های بین المللی) یادش بخیر...ای کاش تو همون بچگی هامون می موندیم...و...خیلی از چیز ها رو نمی دیدیم و نمی فهمیدیم... آقا یادش بخیر ما با این شامپو ها دورانی داشتیم...شامپو تخم مرغی زمانی که این شامپو هارو میزدیم به سر تمام لطافت مو رو میگیرفت به جاش یه گونی به جای مو تحویلتون میداد مگه کنده می شد مو لامصب...آنچنان بوی تخم مرغی میزد بالا که بیا یو ببین شبیه یکی از دوستام بود گفتم شمام باهاش آشنا بشید!!! درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|